یکی مطرب از جلال الدین محمد مولوی غزل 1505

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

یکی مطرب همی‌خواهم در این دم

1 یکی مطرب همی‌خواهم در این دم که نشناسد ز مستی زیر از بم

2 حریفی نیز خواهم غمگساری ز بی‌خویشی نداند شادی از غم

3 همه اجزای او مستی گرفته مبدل گشته از اولاد آدم

4 مسلمانی منور گشته از وی مسلم گشته از هستی مسلم

5 چو با نه کس بیاید بشمری ده ده تو نه بود از ده یکی کم

6 خدایا نوبتی مست بفرست که ما از می دهل کردیم اشکم

7 دهل کوبان برون آییم از خویش که ما را عزم ساقی شد مصمم

8 دهلزن گر نباشد عید عید است جهان پرعید شد والله اعلم

9 پراکنده بخواهم گفت امروز چه گوید مرد درهم جز که درهم

10 مگر ساقی بینداید دهانم از آن جام و از آن رطل دمادم

11 مرادم کیست زین‌ها شمس تبریز ازیرا شمس آمد جان عالم

عکس نوشته
کامنت
comment