1 پیش تو ایطبیب جان بسکه ز خویش میروم حال نگفته از درت بادل ریش میروم
2 از همه کس چو ذره ام پیش تو آفتاب پس گر بمنت نظر بود از همه پیش میروم
3 پیش زبان مدعی چون مگسم چه غم بود من که بباد نوش تو بر سر نیش میروم
4 پیش تو آفتاب اگر ذره صفت ز جا روم مهر تو میکشد مرا من نه بخویش میروم
5 عشق بتان شد از ازل کیش من ایخدا پرست عیب چه میکنی مرا کز پی کیش میروم
6 منکه چو طفل اشک خود زاده کوی دوستم اهلی از آن درم مکن منع که بیش میروم