امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی
امیرخسرو دهلوی

گیرم که می نیرزم من بنده از امیرخسرو دهلوی غزل 83

غزل 83 ام از 2198 غزلیات

گیرم که می نیرزم من بنده همدمی را

1 گیرم که می نیرزم من بنده همدمی را آخر به پرسشی هم جاییست مردمی را

2 غمزه زنان چنین هم بی رحم وار مگذر دانی که هست آخر جانی هر آدمی را

3 آن دم که من به یادت میرم به گوشه غم روح اللهم نباید از بهر همدمی را

4 از جان خویشتن هم رازت نهفته دارم زیرا که می نشاید بیگانه محرمی را

5 از شاخ عیش ما را برگی نماند برجا گویی خزان در آمد گلزار خرمی را

6 با هر غمی که آید راضی شو، ای دل، آن را ما را نیافریدند از بهر بی غمی را

7 زان ره که تو گذشتی چون سرو خوش خرامان خسرو به یاد پایت می بوسد آن زمی را

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر گیرم که می نیرزم من بنده همدمی را

شاعر شعر گیرم که می نیرزم من بنده همدمی را چه کسی است ؟

شاعر شعر گیرم که می نیرزم من بنده همدمی را امیرخسرو دهلوی می باشد.

شعر گیرم که می نیرزم من بنده همدمی را در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر گیرم که می نیرزم من بنده همدمی را چیست ؟

قالب شعر گیرم که می نیرزم من بنده همدمی را غزل است

مضمون اصلی شعر گیرم که می نیرزم من بنده همدمی را چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.