1 ای کز ستم تو راحتی می یابم وز خون لبت ملاحتی می یابم
2 در گلشن حسن لاله زار رخ تو بر هر جگری جراحتی می یابم
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 عمریست که من خاک ره درد کشانم چون سایه قدم بر قدم پیر مغانم
2 از زهد برندی چو فتادم چه تفاوت آن روز همین بودم و امروز همانم
1 ای داده زآستان خود آورارگی مرا در خاک ره نشانده بیکبارگی مرا
2 ازبسکه خون خورم زغمت بیخود اوفتم مردم نهند تهمت میخوارگی مرا
1 گر چون مسیح از لطف او بر اوج افلاکیم ما یک ذره خاکیم از زمین آخر همان خاکیم ما
2 با آن گل گلزار جان کس نام خود گل چون نهد حاشا که گوییم این سخن یک مشت خاشاکیم ما
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به