1 گر صدهزار کاسه خون نوش میکنم بر یاد دوست جمله فراموش میکنم
2 برما ز عشق گرچه نگویی سخن ولی صد نکته فهم از آن لب خاموش میکنم
3 مشتی گدای سوخته ایم ای پسر مرنج بر شکر تو گر چو مگس جوش میکنم
4 مجنون وشم ز آهوی چشم تو گوشه گیر با شیر اگرچه دست در آغوش میکنم
5 ما عاشقیم و گر همه عالم دهند پند مشنو که من نه پند کسی گوش میکنم
6 اهلی کجا به مصلحت پیر خرقه پوش ترک سهی قدان قباپوش میکنم
دیدگاهها **