-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نظری می کنم و وجه خدا می بینم روی آن دلبر بی روی و ریا می بینم
2 بر جمالش همگی صورت جان می نگرم وز کمالش همه تن لطف و وفا می بینم
3 نه به خود می نگرم صنع خدا تا دانی بلکه من صنع خدا را به خدا می بینم
4 ترک آن قامت و بالاش نگویم به بلا گرچه از قامت و بالاش بلا می بینم
5 مردم دیدهٔ ما غرقه به خون نظرند هر طرف می نگرم چشمهٔ لا می بینیم
6 صوفی صومعهٔ خلوت معنی شده ام لاجرم صورت می صاف و صفا می بینم
7 جان سید شده آئینهٔ جانان به یقین عشق داند ز کجا تا به کجا می بینم