- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چند باشم در انتظار تو من فتنهٔ روی چون نگار تو من
2 خشکلب مانده نعل در آتش تشنهٔ لعل آبدار تو من
3 وقت آمد که بر میان بندم کمر از زلف مشکبار تو من
4 برقع از روی برفکن تا جان پایکوبان کنم نثار تو من
5 گر جهان آمده است با روزی سر نهم مست در کنار تو من
6 گرچه آوردهای به جان کارم تا به جان در شدم به کار تو من
7 بر من از صد هزار عزت بیش آنکه باشم ذلیل و خوار تو من
8 شد قرارم که چند خواهد بود چشم بر راه بیقرار تو من
9 تیره شد روز من چرا نکنم دیده روشن به روزگار تو من
10 ترک کار فرید از آن گفتم تا شوم فرد و یار غار تو من