به پیران سر به کوی عاشقی از امیرخسرو دهلوی غزل 428

امیرخسرو دهلوی

آثار امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

به پیران سر به کوی عاشقی رندانه خواهم شد

1 به پیران سر به کوی عاشقی رندانه خواهم شد به سودای پری رویی ز سر دیوانه خواهم شد

2 چنین کاندر زبان خلقی گرفتندم به بیهوده به شهر و کو به بدنامی دگر افسانه خواهم شد

3 برو، ناصح، چه نرسانی مرا از طعنه مردم؟ صلاح از من چه می جویی که در می خانه خواهم شد

4 به خاک پای او پیمان ببستم با سگ کویش رود گر سر درین پیمان ازین پیمانه خواهم شد

5 به دام زلفش افتادم ز دست خال و خط او چو من مرغی چه دانستم که صید دانه خواهم شد

6 به شهر امروز آن دلبر چو شد شهره به دلجویی به عشقش داده دین و دل کنون مستانه خواهم شد

7 به رسوایی و قلاشی چو خسرو آشنا گشتم ز عقل و مصلحت آخر به کل بیگانه خواهم شد

عکس نوشته
کامنت
comment