خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی
خواجوی کرمانی

ایکه زلف سیهت برگل روی از خواجوی کرمانی غزل 106

غزل 106 ام از 1143 غزلیات

ایکه زلف سیهت برگل روی آشفتست

1 ایکه زلف سیهت برگل روی آشفتست زآتش روی تو آب گل سوری رفتست

2 در دهانت سخنست ار چه بشیرین سخنی لب شکر شکنت عذر دهانت گفتست

3 همچو خورشید رخ اندر پس دیوار مپوش زانکه کس چشمهٔ خورشید به گل ننهفتست

4 دل گم گشته که بر خاک درت می‌جستم گوئیا زلف تو دارد که بسی آشفتست

5 چون توانم که ز کویت بملامت بروم کاب چشم آمده و دامن من بگرفتست

6 از سر زلف درازت نکنم کوته دست که بهر تار سر زلف تو ماری خفتست

7 احتیاجت به چمن نیست که بر سرو قدت گل دمیدست و همه ساله بهار اشکفتست

8 بسکه خواجو همه شب خاک سر کوی ترا بدو چشم آب فشاندست و بمژگان رفتست

9 گر کسی گفت که شعرش گهر ناسفتست چه زند گوهر ناسفته که گوهر سفتست

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر ایکه زلف سیهت برگل روی آشفتست

شاعر شعر ایکه زلف سیهت برگل روی آشفتست چه کسی است ؟

شاعر شعر ایکه زلف سیهت برگل روی آشفتست خواجوی کرمانی می باشد.

شعر ایکه زلف سیهت برگل روی آشفتست در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر ایکه زلف سیهت برگل روی آشفتست چیست ؟

قالب شعر ایکه زلف سیهت برگل روی آشفتست غزل است

مضمون اصلی شعر ایکه زلف سیهت برگل روی آشفتست چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر