- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گر سنگ زدی بر من و آسوده دل تنگ چون دل طپد از شوق تو بر سینه زنم سنگ
2 چون مور نیارم شدن از ضعف ولیکن پر رویدم آنگه که کنم سوی تو آهنگ
3 شبها که فتد بر رخت از شمع فروغی در جان من آتش زند آن عارض گلرنگ
4 گیرد ادبم دامن اگر نه چو حریفان من نیز بدامان تو روزی زد می چنگ
5 اهلی غرض است، ار سگ کو گفت برانند خواهد که نیارد بزبان نام من از ننگ
6 مست نازی و خماری محنت اهلی خوشی چون دل لیلی خوش است از محنت مجنون چه باک