گر سنگ زدی بر من و آسوده از اهلی شیرازی غزل 928

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

گر سنگ زدی بر من و آسوده دل تنگ

1 گر سنگ زدی بر من و آسوده دل تنگ چون دل طپد از شوق تو بر سینه زنم سنگ

2 چون مور نیارم شدن از ضعف ولیکن پر رویدم آنگه که کنم سوی تو آهنگ

3 شبها که فتد بر رخت از شمع فروغی در جان من آتش زند آن عارض گلرنگ

4 گیرد ادبم دامن اگر نه چو حریفان من نیز بدامان تو روزی زد می چنگ

5 اهلی غرض است، ار سگ کو گفت برانند خواهد که نیارد بزبان نام من از ننگ

6 مست نازی و خماری محنت اهلی خوشی چون دل لیلی خوش است از محنت مجنون چه باک

عکس نوشته
کامنت
comment