1 گر با من مستی حذر از بیهده گو کن در سینه من آی و در فتنه فرو کن
2 چون غنچه دمد بوی ترا ایگل ز دل من زنهار که بشکاف دل ریشم و بو کن
3 ای قبله پرست از بت ما شرم نداری تا چند کنی سجده گل روی باو کن
4 کاری نکنی دیده زهاد که شورست ساقی می ازین طایفه پنهان بسبو کن
5 چوگان سر زلف بر آور بسر دوش سرهای عزیزان همه در معرکه گو کن
6 ای تشنه می شیره رز آب حیاتست تا زهر نگردد حذر از عربده جو کن
7 رخسار نکو آینه صنع الهی است اهلی به ادب سجده آن روی نکو کن