- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گر تیغ تو خواهد سر و جان هم چه نزاع است جان پیش تو چون خاک بود سر چه متاع است
2 چون پای تو بوسم به وداع از سر حسرت کآتش ز لبم شعلهزنان وقت وداع است
3 منگر به حقارت دل ما را که ز مهرت گر ذره بود ذره خورشید شعاع است
4 مخمور غم عشق تو دارد سر کویی زان روی که در مدرسه عقل صداع است
5 چون گوی فلک دل که به چوگان تو افتاد گویی ز ازل تا ابدش وقت سماع است
6 با سلطنت وصل چه جای دگران است اهلی اگر این بحث کند جای نزاع است