-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 اگر میلی به ما داری بیا و بندهٔ ما باش ز جام جان مئی بستان روان و بر سر ما باش
2 ز سرمستان بزم ما طریق عاقلی کم جو ز ما مستی و رندی جو که هم مستیم و هم قلاش
3 خراباتست و عاشق مست وبا معشوق خود همدم برو ای عقل سرگردان به جای خویشتن می باش
4 کسی کو نقش می بندد خیال غیر او امروز به جز نقش خیال او نباشد حاصل فرداش
5 به دور چشم مست او جهان پرفتنه می بینم بلا بالا گرفت امروز در عالم از آن بالاش
6 منه رخ بر رخش ای جان که تو خاری و رویش گل مکن بیداد با رویش به خار آن روی گل مخراش
7 به هر نقشی که می بندم خیال نعمةالله است چه خوش نقشی که می بندد خیالش در نظر نقاش