جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

اگر از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 2686

غزل 2686 ام از 6329 غزلیات

اگر یار مرا از من برآری

1 اگر یار مرا از من برآری من او گشتم بگو با او چه داری

2 میان ما چو تو مویی نبینی تو مانی در میان شرمساری

3 ببین عیب ار چه عاشق گشت رسوا نباشد عار گر بحری است عاری

4 بیا ای دست اندر آب کرده کلوخ خشک خواهی تا برآری

5 تو خواهی همچو ابر بازگونه که باران از زمین بر چرخ باری

6 چو ناخن نیز نگذارد تو را عشق روا باشد که آن سر را بخاری

7 قراری یابی آنگه بر لب عشق چو ساکن گشته‌ای در بی‌قراری

8 مکن یاد کسی ای جان شیرین که نشناسد خزان را از بهاری

9 نداند عطسه را زان لاغ دیگر نداند شیر از روبه عیاری

10 بگفتم ای ونک غوطی بخوردم در آن موج لطیف شهریاری

11 شدم از کار من از شمس تبریز بیا در کار گر تو مرد کاری

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر اگر یار مرا از من برآری

شاعر شعر اگر یار مرا از من برآری چه کسی است ؟

شاعر شعر اگر یار مرا از من برآری جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر اگر یار مرا از من برآری در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر اگر یار مرا از من برآری چیست ؟

قالب شعر اگر یار مرا از من برآری غزل است

مضمون اصلی شعر اگر یار مرا از من برآری چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی است.
بنر