-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گر از همه عاشقان وفا دیدی چون من به وفای خود که را دیدی
2 دانی تو که جز وفا ندیدی خود در جملهٔ عمر تا مرا دیدی
3 من از تو به جان خود جفا دیدم تو از من خسته دل وفا دیدی
4 این است جفا که زود بگذشتی از بی رویی چو روی ما دیدی
5 برگشتی تو ز بی دلی هر دم این مصلحت آخر از کجا دیدی
6 میبگذری و روی تو از پیشم ما را تو به راه آسیا دیدی
7 بیگانه مباش چون دو چشمم را از خون جگر در آشنا دیدی
8 تا روی چو آفتاب بنمودی بس دل که چو ذره در هوا دیدی
9 عطار ز دست رفت و تو با او دیدی که چه کردی و چها دیدی