- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 اگر که شبرو عشقی چراغ ماهت بس ستاره چشم و چراغ شب سیاهت بس
2 گرت به مردم چشم اهتزار قبله نماست به ارزیابی صد کعبه یک نگاهت بس
3 جمال کعبه چمن زار می کند صحرا برو که خار مغیلان گل و گیاهت بس
4 تو خود چو مرد رهی خضر هم نبود نبود شعاع چشمه حیوان چراغ راهت بس
5 دلا اگر همه بیداد دیدی از مردم غمین مباش که دادار دادخواهت بس
6 نصیب کوردلان است نعمت دنیا تو چشم رشد و تمیزی همین گناهت بس
7 چه حاجت است به دعوی عشق بر در دوست دل شکسته و اشک روان گواهت بس
8 به تاج شاهی اگر سرگران توانی بود گدای درگه میخانه پادشاهت بس
9 ترا که صبح پیاله است و آسمان ساقی چو غم سپاه کشد پای خم پناهت بس
10 بهار من اگرت با خزان نبردی بود قطار سرو و گل و نسترن سپاهت بس
11 چنین که شعله زدت شهریار آتش شوق به جان خرمن غم یک شرار آهت بس