-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 اگر تو یار نداری چرا طلب نکنی وگر به یار رسیدی چرا طرب نکنی
2 وگر رفیق نسازد چرا تو او نشوی وگر رباب ننالد چراش ادب نکنی
3 وگر حجاب شود مر تو را ابوجهلی چرا غزای ابوجهل و بولهب نکنی
4 به کاهلی بنشینی که این عجب کاریست عجب تویی که هوای چنان عجب نکنی
5 تو آفتاب جهانی چرا سیاه دلی که تا دگر هوس عقده ذنب نکنی
6 مثال زر تو به کوره از آن گرفتاری که تا دگر طمع کیسه ذهب نکنی
7 چو وحدتست عزبخانه یکی گویان تو روح را ز جز حق چرا عزب نکنی
8 تو هیچ مجنون دیدی که با دو لیلی ساخت چرا هوای یکی روی و یک غبب نکنی
9 شب وجود تو را در کمین چنان ماهیست چرا دعا و مناجات نیم شب نکنی
10 اگر چه مست قدیمی و نوشراب نهای شراب حق نگذارد که تو شغب نکنی
11 شرابم آتش عشقست و خاصه از کف حق حرام باد حیاتت که جان حطب نکنی
12 اگر چه موج سخن میزند ولیک آن به که شرح آن به دل و جان کنی به لب نکنی