- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 اگر از غم تو صد جان به یکی نفس برآید نفسی نه از دهانت بمراد کس برآید
2 توبکاکل پریشان نرسی ز هیچ راهی که هزار دود آهت نه پیش و پس برآید
3 بتو حال من که گوید؟ که بحضرت سلیمان که دهد مجال کانجا سخن مگس برآید
4 قفس تن من از بس که بمرغ جان بود تنگ بپرد هزار فرسخ گر ازین قفس برآید
5 هوس وصال دارم اگرم کشی چه باک است چه غم از هلاک باشد اگر این هوس برآید
6 تو گرم نه دل خراشی نکنم فغان و ناله به خراش زخمی افغان زدل جرس برآید
7 ببلند همتی جو بر شاخ وصل اهلی که مراد از آن سهی قد نه بدسترس برآید