گر تشنه آب خضری از سر اخلاص از اهلی شیرازی غزل 916

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

گر تشنه آب خضری از سر اخلاص

1 گر تشنه آب خضری از سر اخلاص برخیز و بمیخانه درآ از سر اخلاص

2 میخانه بود کوثر و اخلاص تو رهبر آنجا نرسد کس بجز از رهبر اخلاص

3 مرغ دل از اخلاص ببام تو گذر کرد بر عرش توان رفت ببال و پر اخلاص

4 بی شوق تو کس حرفی از اخلاص نیابد شد فاتحه شوق تو سر دفتر اخلاص

5 از پرتو اخلاص بظلمت نشوی گم هشدار که تا گم نکنی گوهر اخلاص

6 اهلی به هوای شکرین لعل لب دوست طوبی صتم فاتحه خوان از سر اخلاص

7 اهلی از سبز خط خود طمع وصل مکن که لبش طوطی جان را ندهد شکر خویش

عکس نوشته
کامنت
comment