1 گر از این منزل ویران به سوی خانه روم دگر آن جا که روم عاقل و فرزانه روم
2 زین سفر گر به سلامت به وطن بازرسم نذر کردم که هم از راه به میخانه روم
3 تا بگویم که چه کشفم شد از این سیر و سلوک به در صومعه با بربط و پیمانه روم
4 آشنایان ره عشق گرم خون بخورند ناکسم گر به شکایت سوی بیگانه روم
5 بعد از این دست من و زلف چو زنجیر نگار چند و چند از پی کام دل دیوانه روم
6 گر ببینم خم ابروی چو محرابش باز سجده شکر کنم و از پی شکرانه روم
7 خرم آن دم که چو حافظ به تولای وزیر سرخوش از میکده با دوست به کاشانه روم