گر کاکلی بتان بسر خود رها از اهلی شیرازی غزل 747

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

گر کاکلی بتان بسر خود رها کنند

1 گر کاکلی بتان بسر خود رها کنند صاحبدلان تفرج صنع خدا کنند

2 پر دل منه بوعده خوبان که این گروه از صد هزار وعده یکی را وفا کنند

3 آن به که پیش دوست نگویند حال من ترسم حکایتم بشکایت ادا کنند

4 زان زنده است شمع که میرد بپای دوست گر سر کشی سرش از تن جدا کنند

5 حاجت بکعبه رفتن و حج قبول نیست گر حاجت شکسته دلی را روا کنند

6 من آن کنم که دوست پسندد نه دشمنان خواهی کنند غیبت و خواهی ثنا کنند

7 اهلی صبور باش درین کوره گداز مس پاره وجود ترا کیمیا کنند

عکس نوشته
کامنت
comment