گر نقاب از دورخ براندازد از اثیر اخسیکتی غزل 49

اثیر اخسیکتی

اثیر اخسیکتی

اثیر اخسیکتی

گر نقاب از دورخ براندازد

1 گر نقاب از دورخ براندازد عالم از عافیت بپردازد

2 عرصه روزگار تنک آید باره ی حسن اگر برون تازد

3 بفلک بر، زنور عارض او ماه با آفتاب بگدازد

4 عقل بر گوشه بساط عدم همه نقد وجود دربازد

5 بر زمین بر، زرشک قامت او سرو همچون هلال بکرازد

6 گر غمش سر بجان فرود آرد دل ز شادی کله براندازد

7 وصلش اخسیکتی امیدمدار که وفا با جمال کم سازد

8 آنکه با روزگار ناز کند چون توئی را چگونه بنوازد

عکس نوشته
کامنت
comment