گر دست رسد در سر زلفین تو از حافظ شیرازی غزل 334

حافظ شیرازی

آثار حافظ شیرازی

حافظ شیرازی

برای دریافت فال حافظ و تفسیر دقیق اشعار حافظ، به فال حافظ شیرازی با تفسیر مراجعه کنید و از خدمات ما بهره‌مند شوید.

گر دست رسد در سر زلفین تو بازم

1 گر دست رسد در سر زلفین تو بازم چون گوی چه سرها که به چوگان تو بازم

2 زلف تو مرا عمر دراز است ولی نیست در دست سر مویی از آن عمر درازم

3 پروانه راحت بده ای شمع که امشب از آتش دل پیش تو چون شمع گدازم

4 آن دم که به یک خنده دهم جان چو صراحی مستان تو خواهم که گزارند نمازم

5 چون نیست نماز من آلوده نمازی در میکده زان کم نشود سوز و گدازم

6 در مسجد و میخانه خیالت اگر آید محراب و کمانچه ز دو ابروی تو سازم

7 گر خلوت ما را شبی از رخ بفروزی چون صبح بر آفاق جهان سر بفرازم

8 محمود بود عاقبت کار در این راه گر سر برود در سر سودای ایازم

9 حافظ غم دل با که بگویم که در این دور جز جام نشاید که بود محرم رازم

معنی شعر:

تو از فرصت و موقعیتی که به دست آمده نهایت استفاده را بکن. و بدان که با استفاده به جا از این موقعیت می توانی تلخی های شکست های قبلی و تجربه های تلخ ناکامی های گذشته را جبران کنی. دوراندیش و محتاط باش. از نامحرمان و رقیبان بداندیش بدکردار برحذر باش.

عکس نوشته
کامنت
comment
حافظ شیرازی

آثار حافظ شیرازی

برای دریافت فال حافظ و تفسیر دقیق اشعار حافظ، به فال حافظ شیرازی با تفسیر مراجعه کنید و از خدمات ما بهره‌مند شوید.