گر تن شکسته دوا جز هلاک از اهلی شیرازی غزل 319

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

گر تن شکسته دوا جز هلاک نیست

1 گر تن شکسته دوا جز هلاک نیست دل با تو گر درست بود هیچ باک نیست

2 هرکس که از غم تو غباریش بر دل است گویا هنوز آینه اش با تو پاک نیست

3 آزار ما رقیب بشمشیر میکند شمشیر ما بجز نفسی دردناک نیست

4 یوسف هم از ملامت عشق است جامه چاک پیراهنی کجاست که از عشق چاک نیست

5 اهلی درین سراچه غم خرمی مجوی کاین سبزه مراد درین آب و خاک نیست

6 تنم از شوق بتان هیزم آتشکده شد رشته جان همه در وصله زنار نشست

7 تو درون آی که تا جان رود از خانه تن که بسی ماند درین خانه و بسیار نشست

8 از گران باری تن جان سبکروحان رست اهلی از زحمت جان نیز سبکبار نشست

عکس نوشته
کامنت
comment