- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گر شد سر ما خاک ره دوست چه باک است ای خاک بر آنسر که درین راه نه خاک است
2 از بسکه بناخن همه دم سینه خراشم هم خرقه و هم سینه و هم دل همه چاک است
3 در اشک چو طوفان من افلاک فرورفت طوفان محبت زسمک تا به سماک است
4 ای خضر که بر آب حیات است ترا دست دریاب دل تشنه ما را که هلاک است
5 از دامن آلوده بود شمع چنین زار آزاده بود سرو که با دامن پاک است
6 بی روی تو مه صحبت عاشق فرحش نیست سرمست تو در بزم طرب غمزده ناک است
7 اهلی نشد آسوده دل از طارم افلاک آسایش مخور غم از طارم تاک است