- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 اگر نه درد او بودی دوای دل که فرمودی و گر نه عشق او بودی طبیب ما که می بودی
2 خیالش نقش می بندم به هر حالیکه پیش آید نیابم خالی از جودش وجود هیچ موجودی
3 بیا و نوش کن جامی ز دُرد درد عشق او که غیر از دُرد درد او ندیدم هیچ بهبودی
4 خراباتست و ما سرمست و ساقی جام می بر دست مده تو پند مستان را ندارد پند تو سودی
5 اگر نه جام می بودی که از ساقی خبر دادی و گر نه آینه بودی به ما او را که بنمودی
6 بنه بر آتش عشقم که تا بوی خوشی یابی بسوزانم کزین خوشتر نیایی در جهان عودی
7 طلسم گنج سلطانی معمائیست پر معنی اگر نه سیدم بودی معما را که بگشودی