-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گر چشم من از صورت تو دور نباشد دور از تو دلم خسته و رنجور نباشد
2 مهجور شوم از تو و جز آه سحرگاه سوزنده کسی بر من مهجور نباشد
3 آن دیده چه آید که به روی تو نیاید؟ آن چشم چه بیند که در او نور نباشد؟
4 صد رنگ برانگیخت ز خون دل خسرو نقش تو که در خامه شاپور نباشد