اگر گویی که حسن از رویِ از خیالی بخارایی غزل 32

خیالی بخارایی

آثار خیالی بخارایی

خیالی بخارایی

اگر گویی که حسن از رویِ من خاست

1 اگر گویی که حسن از رویِ من خاست دروغی نیست در روی تو پیداست

2 بدین رفتار و شکل ای سرو قامت به هرجا می روی کارِ تو بالاست

3 عجب سروی که اندر باغِ خوبی چو بنشستی ز هر سو فتنه برخاست

4 دلا چون سوختی در زلف او پیچ که شد بازار گرم و وقت سوداست

5 دل از زلفش نگه دار ای خیالی که هندویی ست دزد و دست ناراست

عکس نوشته
کامنت
comment