- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گر به رنگش لاله یی باشد به دامن کوه را چون صدا حیف است گرد سر نگشتن کوه را
2 سیل کوه از جا اگر بنیاد شهری میکند میکند از جای سیل گریه من کوه را
3 عیب تو خواهی نگوید خصم، عیب او مگو با خموشی میتوان خاموش کردن کوه را
4 میخورد زخم جفا، هرکس که دارد جوهری تیشه بر دل میزنند از بهر معدن کوه را
5 خودنمایان را میسر نیست یکدم بی ملال پرگره باشد جبین از سرکشیدن کوه را
6 دست بر دامن زن استغنای تمکین شیوه را از حریم دل برون کن آرزوی لیوه را
7 دامن عقبی بدست آور زمال این جهان در نکاح آن پری، دلاله کن این بیوه را
8 خط سبزش پوشد ار سیب زنخدان را، چه غم؟ برگ میپوشند بر رو از لطافت میوه را
9 با دل روشن، تلاش خاکساری میکند واعظ ما دارد از آب روان این شیوه را