جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

اگر از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 2504

غزل 2504 ام از 6329 غزلیات

اگر زهر است اگر شکر چه شیرین است بی‌خویشی

1 اگر زهر است اگر شکر چه شیرین است بی‌خویشی کله جویی نیابی سر چه شیرین است بی‌خویشی

2 چو افتادی تو در دامش چو خوردی باده جامش برون آیی نیابی در چه شیرین است بی‌خویشی

3 مترس آخر نه مردی تو بجنب آخر نمردی تو بده آن زر به سیمین بر چه شیرین است بی‌خویشی

4 چرا تو سرد و برف آیی فنا شو تا شگرف آیی غم هستی تو کمتر خور چه شیرین است بی‌خویشی

5 در این منگر که در دامم که پر گشت است این جامم به پیری عمر نو بنگر چه شیرین است بی‌خویشی

6 چه هشیاری برادر هی ببین دریای پر از می مسلمان شو تو ای کافر چه شیرین است بی‌خویشی

7 نمود آن زلف مشکینش که عنبر گشت مسکینش زهی مشک و زهی عنبر چه شیرین است بی‌خویشی

8 بیا ای یار در بستان میان حلقه مستان به دست هر یکی ساغر چه شیرین است بی‌خویشی

9 یکی شه بین تو بس حاضر به جمله روح‌ها ناظر ز بی‌خویشی از آن سوتر چه شیرین است بی‌خویشی

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر اگر زهر است اگر شکر چه شیرین است بی‌خویشی

شاعر شعر اگر زهر است اگر شکر چه شیرین است بی‌خویشی چه کسی است ؟

شاعر شعر اگر زهر است اگر شکر چه شیرین است بی‌خویشی جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر اگر زهر است اگر شکر چه شیرین است بی‌خویشی در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر اگر زهر است اگر شکر چه شیرین است بی‌خویشی چیست ؟

قالب شعر اگر زهر است اگر شکر چه شیرین است بی‌خویشی غزل است

مضمون اصلی شعر اگر زهر است اگر شکر چه شیرین است بی‌خویشی چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر