- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گر منت می کنم عنان گیری تا کی از چون منت کران گیری؟
2 هر زمان از کرشمه ابرو بهر خونریز من کمان گیری
3 دل گرفتار تو از آن کردم که مرا از برای جان گیری
4 غمزه و چشم تو نکو داند این زبون کردن، آن زبان گیری
5 آفتابی، ولی نخواهم گفت که تو زان چیزها جهان گیری
6 بین دهان چو خاتم خود را تا خود انگشت در دهان گیری
7 منم و هر دو مردم چشمم که دو سه بنده رایگان گیری
8 بوسه گفتی و گر لبت گیرم این نباید، حساب آن گیری
9 گویدت دل که ترک خسرو گیر ترسم از کودکی همان گیری