گر من از اسرار از جلال الدین محمد مولوی غزل 2785

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

گر من از اسرار عشقش نیک دانا بودمی

1 گر من از اسرار عشقش نیک دانا بودمی اندر آن یغما رفیق ترک یغما بودمی

2 ور چو چشم خونی او بودمی من فتنه جوی در میان حلقه‌های شور و غوغا بودمی

3 گر ضمیر هر خسی ما را نخستی در جهان در سر و دل‌ها روان مانند سودا بودمی

4 گر نه هر روزی ز برجی سر فروکردی مهم جا نگردانیدمی هرگز به یک جا بودمی

5 من نکردم جلدیی با عشق او کان آتشش آب کردی مر مرا گر سنگ خارا بودمی

6 گر نکاهیدی وجودم هر دمی از درد عشق من نه عاشق بودمی من کارافزا بودمی

7 گر نه موج عشق شمس الدین تبریزی بدی کو مرا بر می‌کشد در قعر دریا بودمی

عکس نوشته
کامنت
comment