گر آشکار حدیث نهان از امیرخسرو دهلوی غزل 1436

امیرخسرو دهلوی

آثار امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

گر آشکار حدیث نهان خویش کنم

1 گر آشکار حدیث نهان خویش کنم به آشکار و نهان قصد جان خویش کنم

2 ز گریه راز تو بر سینه چون رسد، چه کنم؟ روان ز گریه گره بر زبان خویش کنم

3 به حیله آنچه توانستم آن خود کردم ولی ترا نتوانم که آن خویش کنم

4 از آن تست جفا و آزان بند وفا تو آن خویش کن و من از آن خویش کنم

5 روان شدی به سفر، می رسد مرا چو جرس که ناله ها بر سر کاروان خویش کنم

6 وداع کردی و چشمم روان شد از بر تو کنون وداع دو چشم روان خویش کنم

7 طبیب رفت ز خسرو، دگر کنون وقت است که خود علاج دل ناتوان خویش کنم

عکس نوشته
کامنت
comment