-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 اگر خواب آیدم امشب سزای ریش خود بیند به جای مفرش و بالی همه مشت و لگد بیند
2 ازیرا خواب کژ بیند که آیینه خیالست او که معلومست تعبیرش اگر او نیک و بد بیند
3 خصوصا اندر این مجلس که امشب در نمیگنجد دو چشم عقل پایان بین که صدساله رصد بیند
4 شب قدرست وصل او شب قبرست هجر او شب قبر از شب قدرش کرامات و مدد بیند
5 خنک جانی که بر بامش همی چوبک زند امشب شود همچون سحر خندان عطای بیعدد بیند
6 برو ای خواب خاری زن تو اندر چشم نامحرم که حیفست آن که بیگانه در این شب قد و خد بیند
7 شرابش ده بخوابانش برون بر از گلستانش که تا در گردن او فردا ز غم حبل مسد بیند
8 ببردی روز در گفتن چو آمد شب خمش باری که هرک از گفت خامش شد عوض گفت ابد بیند