-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گر نگویم دوستی از دوستانت بودهام سالها آخر نه مرغ بوستانت بودهام
2 گر چه فارغ بودهام چون نسر طایر ز آشیان تا نپنداری که دور از آشیانت بودهام
3 هر کجا محمل بعزم ره برون آوردهئی چون جرس دستانسرای کاروانت بودهام
4 گر تو پاس خاطرم داری و گرنه حاکمی زان تصور کن که هر شب پاسبانت بودهام
5 گر چه از رویت چو گیسو برکنار افتادهام چون کمر پیوسته در بند میانت بودهام
6 کشتهٔ تیغ جهان افروز مهرت گشتهام تشنهٔ آب جگر تاب سنانت بودهام
7 از گذار من چرا بر خاطرت باشد غبار کز هواداری غبار آستانت بودهام
8 گر شکر خائی کنم بر یاد لعلت دور نیست زانکه عمری طوطی شکر ستانت بودهام
9 همچو خواجو ای ، بسا شبها که از شوریدگی دسته بند سنبل عنبرفشانت بودهام