اگر عشقت به جای جان ندارم از عطار نیشابوری غزل 522

عطار نیشابوری

آثار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

اگر عشقت به جای جان ندارم

1 اگر عشقت به جای جان ندارم به زلف کافرت ایمان ندارم

2 چو گفتی ننگ می‌داری ز عشقم که من معشوق اینم کان ندارم

3 اگر جانم بخواهد شد ز عشقت غم عشق تورا فرمان ندارم

4 تو گفتی رو مکن در من نگاهی که خوبی دارم و پیمان ندارم

5 من سرگشته چون فرمان نبردم از آن بر نیک و بد فرمان ندارم

6 چو خود کردم به جان خویشتن بد چرا بر خویشتن تاوان ندارم

7 کنون ناکام تن در دام دادم که من خود کرده را درمان ندارم

8 چو هرکس بوسه‌ای یابند از تو من بیچاره آخر جان ندارم

9 بده عطار را یک بوسه بی زر که زر دارم ولی چندان ندارم

عکس نوشته
کامنت
comment