-
لایک
-
ذخیره
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
1 گر لب او شکند نرخ شکر میرسدش ور رخش طعنه زند بر گل تر میرسدش
2 گر فلک سجده برد بر در او میسزدش ور ستاند گرو از قرص قمر میرسدش
3 ور شه عقل که عالم همگی چاکر اوست جهت خدمت او بست کمر میرسدش
4 شاه خورشید که بر زنگی شب تیغ کشید گر پی هیبتش افکند سپر میرسدش
5 گر عطارد ز پی دایره و نقطه او همچو پرگار دوانست به سر میرسدش
6 آن جمالی که فرشته نبود محرم او گر ندارد سر دیدار بشر میرسدش
7 کار و بار ملکانی که زبردست شدند نکند ور بکند زیر و زبر میرسدش
8 میشمردم من از این نوع شنودم ز فلک که از اینها بگذر چیز دگر میرسدش