1 گر خنچه کند (عذرا) بر بامچه لم بس تیز دهد خازنه اش از ره کس طر
1 بنوبهار جوان شد جهان پیر ز سر ز روی سبزه بر آورد شاخ نرگس سر
2 خزان جهان را عهد ار چه کرده بود کهن بهار عهد جهان باز تازه کرد ز سر
1 بردار درشتی ز دل خصم بنرمی کز پیه بنضج آید، ای دوست مغنده