- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 اگر معارضه حُسن تو را به حور افتد رخ تو بیند و از شرم در قصور افتد
2 تو آفتابی و فریاد مهر برخیزد ز پرتو تو به هر خانه یی که نور افتد
3 گمان مبر که گذارم ز اختیار تو دست کمند حلقهٔ زلفت مگر ضرور افتد
4 گذار رسم عداوت که از ستیزه گری ز دل رقیب تو نزدیک شد که دور افتد
5 بلاکشی چو خیالی کجاست جز ایّوب که در کشاکش محنت چنین صبور افتد