1 گر کسی از عشق صورت جان گدازد چون هلال آفتاب حسن معنی حلقه اش بر در زند
2 تا تو نگدازی چو زر در بوته عشق مجاز کی شه عشق حقیقت سکه ات بر زر زند
1 تاخریدار تو شد گل آبرو صدجا فروخت هرکه یوسف میخرد نتاوند استغنا فروخت
2 بهر آن ترسا پسر گر جان فروشم عیب نیست پیر ما دنیا و دین در خانه ترسا فروخت
1 دل اگر کوه شود عاشق جانباز تو را به فغان آید اگر بشوند آواز تو را
2 سرو نازی تو و در کشتنم از عشوه گری می کنی ناز که قربان شوم این ناز تورا