دوش می گفتم که ماه این از خیالی بخارایی غزل 181

خیالی بخارایی

آثار خیالی بخارایی

خیالی بخارایی

دوش می گفتم که ماه این دلفروزی از که دید

1 دوش می گفتم که ماه این دلفروزی از که دید جانب رویش اشارت کرد شمع و لب گزید

2 در صفات گوهر سیراب دندان صدف چون دهن بگشاد از گفتار او دُر می چکید

3 کاکل و زلفش سیه کاری عجب از سر نهد در سیاست گرچه این را بست و آن را سر برید

4 آه درد انگیز را از آتش دل فاش کرد لاجرم زاین گرم نرمی باید او را برکشید

5 تا که عمر رفته بر من باز گردد ساعتی دل ز پی فریاد می کرد و سرشکم می دوید

6 چون ز مژگانش خیالی ناوکی کرد التماس غمزهٔ او هردمی فرمود گفت از من رسید

عکس نوشته
کامنت
comment