گوشه‌ای می‌خواهم و، چشم از واعظ قزوینی غزل 577

واعظ قزوینی

آثار واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

گوشه‌ای می‌خواهم و، چشم به خوان دل تری

1 گوشه‌ای می‌خواهم و، چشم به خوان دل تری خلوتی می‌جویم و، فریاد زنگ از دل بری

2 نیست در غمخانه گیتی، پرستاری مرا غیر آه پیش خود برپا و اشک خود سری

3 عشقبازان را بجز چشم سفید و، رنگ زرد نیست در بازار سودای غمت، سیم و زری

4 همچو امید زیاد خویش و چون لطف کمت بی تو درد فربهی داریم و، صبر لاغری

5 در نکویی گر چه نبود هیچکس از ما بتر در بدی اما نمی بینیم از خود بهتری

6 گر کنی گفت و شنید مردم دنیا هوس فکر کن اول زبان لالی و، گوش کری!

7 کی توان کردن گران قدر خود از باد غرور؟! مشک را از باد در دریا نباشد لنگری!

8 عاشقان آسوده اند از فکر سامان معاش هست درد عشق واعظ، درد بی‌درد سری

عکس نوشته
کامنت
comment