-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ایا صبا گرت افتد بکوی دوست گذار نیازمندی من عرضه ده بحضرت یار
2 ببوس خاک درش وانگه ار مجال بود سلام من برسان و پیام من بگزار
3 بگو که ایمه نامهربان مهر گسل نگار لاله رخ سرو قد سیم عذار
4 دل شکسته که در زلف سرکشت بستم بیادگار من خسته دل نگه میدار
5 مرا زمانه ز بی مهری از تو دور افکند زهی زمانهٔ بد مهر و چرخ کژ رفتار
6 نبودمی نفسی بی نوای نغمهٔ زیر کنون بزاری زارم قرین نالهٔ زار
7 نه همدمی که برآرم دمی مگر ناله نه محرمی که بگویم غمت مگر دیوار
8 شبی که روز کنم بیتو از پریشانی شود چو زلف سیاه تو روز من شب تار
9 فراق نامه خواجو کسی که برخواند به آب دیده بشوید سیاهی از طومار