مرا تا سوز دل هر شب بلای از خیالی بخارایی غزل 235

خیالی بخارایی

آثار خیالی بخارایی

خیالی بخارایی

مرا تا سوز دل هر شب بلای تن نخواهد شد

1 مرا تا سوز دل هر شب بلای تن نخواهد شد چو شمع این راز پنهانم تو را روشن نخواهد شد

2 به سعی غمزه و ابرو مکن تاراج ملک دل که تدبیر چنین کاری به مکر و فن نخواهد شد

3 کسی کاو همچو ابراهیم ننهد پای در دعوی به معنی آتش محنت بر او گلشن نخواهد شد

4 به اول تا نخواهد شد ز خود بیرون دل ریشم حریم کعبهٔ کوی تواش مسکن نخواهد شد

5 همان بهتر که در بازی خیالی سر به تیغ او که حکم قاطع است این دِین و از گردن نخواهد شد

عکس نوشته
کامنت
comment