-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مرا تا سوز دل هر شب بلای تن نخواهد شد چو شمع این راز پنهانم تو را روشن نخواهد شد
2 به سعی غمزه و ابرو مکن تاراج ملک دل که تدبیر چنین کاری به مکر و فن نخواهد شد
3 کسی کاو همچو ابراهیم ننهد پای در دعوی به معنی آتش محنت بر او گلشن نخواهد شد
4 به اول تا نخواهد شد ز خود بیرون دل ریشم حریم کعبهٔ کوی تواش مسکن نخواهد شد
5 همان بهتر که در بازی خیالی سر به تیغ او که حکم قاطع است این دِین و از گردن نخواهد شد