-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 رفتم به زیر پرده و بیرون نیامدم تا صید پردهبازی گردون نیامدم
2 چون قطب ساکن آمدم اندر مقام فقر هر لحظه همچو چرخ دگرگون نیامدم
3 بنهادهام قدم به حرمگاه فقر در تا هرچه بود از همه بیرون نیامدم
4 زر همچو گل ز صره از آن ریختم به خاک تا همچو غنچه با دل پر خون نیامدم
5 از اهل روزگار به معیار امتحان کم نیستم به هیچ، گر افزون نیامدم
6 همچون مگس به ریزهٔ کس ننگریستم هر چند چون همای همایون نیامدم
7 منت خدای را که اگر بود و گر نبود در زیر بار منت هر دون نیامدم
8 هر بی خبر برون درست از وجود من آخر من از عدم به شبیخون نیامدم
9 عطار پر به سوی فلک همچو جبرئیل راه زمین مرو که چو قارون نیامدم