🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
امیر معزی نیشابوری

امیر معزی نیشابوری

امیر معزی نیشابوری
امیر معزی نیشابوری

دوش رفتم به از امیر معزی نیشابوری قصیده 373

قصیده 373 ام از 742 قصاید

دوش رفتم به خیمهٔ جانان

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30
  • 31
  • 32
  • 33
  • 34
  • 35
  • 36
  • 37
  • 38
  • 39
  • 40
  • 41
  • 42
  • 43

1 دوش رفتم به خیمهٔ جانان تازه کردم به بوی جانان‌، جان

2 آفتاب است زیر شب ‌گفتی زیر زلف اندرون رخ جانان

3 گر به روز آفتاب رخشان است پس چرا شد به شب رخش رخشان

4 جعد او بر شکوفه عنبر بار زلف او بر ستاره مشک افشان

5 جان من زیر جعد او پیدا دل من زیر زلف او پنهان

6 بود چوگان دو زلف وگوی زنخ گوی و چوگانش را ز گل میدان

7 گوی سیمین شود به ‌هرحالی هرکجا عنبری بود چوگان

8 زیر آن لب نهفته دندانش همچو لولو نهاده در مرجان

9 من به دندان ‌گرفتم انگشتم در غم عشق آن لب و دندان

10 گفتم ای دلفریب سیمین بر ماه گویا تویی و سرو روان

11 در کنارم تو را سزد گردون وز وثاقم تو را سزد بستان

12 گرچه با تو مرا خوش است وصال ورچه دیدار توست قوت روان

13 از وصال تو خوشترست مرا خدمت نور دولت سلطان

14 آفتاب تبار قتلغ بیک میر گیتی‌گشای ملک ستان

15 آن‌که همنام شیر یزدان است هست برهان قدرت یزدان

16 وان که سلطان برادرش خواند همچو سلطان بود ز بخت جوان

17 چاکر جاه و قدر اوست زمین بندهٔ عقل ورای اوست زمان

18 کرد با رای او قضا بیعت کرد با قَدْر او قَدَر پیمان

19 مهر او با موافقان رحمت کین او با مخالفان طوفان

20 دل صا‌فیش چشمهٔ خورشید کف کا‌فیش چشمهٔ حیوان

21 کوه با حِلم او چو باد سبک باد با طبع او چو کوه ‌گران

22 چون به رزم اندرون گشاد کمین چون به جنگ اندرون کشید کمان

23 بفکند شیر شرزه را چنگال بشکند پیل مست را دندان

24 بر جبین موافقانش نوشت مهر او: «‌هل اتی علی‌ الانسان‌»

25 بر جبین مخالفانش نوشت کین او «‌کُلّ مَنْ عَلیها فان‌»

26 ای امیری که زیر همت توست برج خورشید و خانهٔ کیوان

27 پدرت را ولایت است و تورا جای بهرام و جاه نوشروان

28 بارگاه تو را ز قدر و شرف زیبد از روی حور شادروان

29 خدمت شاه و طاعت پدر است سیرت تو در آشکار و نهان

30 مقبلی لاجرم زخدمت این خرمی لاجرم ز طاعت آن

31 شاعر شاه و مادح دولت آفرین گوی توست و مدحت خوان

32 چون پیاده به مجلس تو شتافت دهد از حال اسب خویش نشان

33 داشت اسبی که گاه گام زدن بود با باد تیزرو یکسان

34 بحر جوشنده بود در رفتار چرخ کوشنده بود در جولان

35 چون برو بودمی بیاسودی پای و دست من از رکاب و عنان

36 بی‌سبب ناگهان بخفت و بمرد مرگ او بود هم بر او تاوان

37 ای دریغا که ناگهان آورد ملک‌الموت اسب من به ‌زیان

38 میزبان کن مرا خداوندا تا نباشم پیاده و حیران

39 گر من از تو ستورکی خواهم عذر من ظاهرست و حال عیان

40 هر ستوری که تو مرا بخشی شکرگویم به پیش شاه جهان

41 تا پدید آید از خزان و بهار گه زمستان و گاه تابستان

42 بر تو فرخنده باد فصل بهار بر تو فرخنده باد جشن خزان

43 تا بپاید فلک تو نیز بپای تا بماند جهان تو نیز بمان

امیر معزی نیشابوری از شاعران بزرگ قرن 5 هجری می باشد و سبک شعری ایشان خراسانی است.
ادامه توضیحات شاعر
اثر دوش رفتم به خیمهٔ جانان قصیده 373 ام از 742 قصاید امیر معزی نیشابوری می باشد
شعر قالب : قصیده سبک : خراسانی
عکس نوشته
کامنت
سوالات متداول درباره شعر دوش رفتم به خیمهٔ جانان

شاعر شعر دوش رفتم به خیمهٔ جانان چه کسی است ؟

شاعر شعر دوش رفتم به خیمهٔ جانان امیر معزی نیشابوری می باشد.

شعر دوش رفتم به خیمهٔ جانان در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 5 سروده شده است.

قالب شعر دوش رفتم به خیمهٔ جانان چیست ؟

قالب شعر دوش رفتم به خیمهٔ جانان قصیده است

سبک شعر دوش رفتم به خیمهٔ جانان چیست ؟

سبک شعر دوش رفتم به خیمهٔ جانان سبک خراسانی است

مضمون اصلی شعر دوش رفتم به خیمهٔ جانان چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
امیر معزی نیشابوری

دوش رفتم به از امیر معزی نیشابوری قصیده 373

قصیده 373 ام از 742 قصاید
بنر