مرا که جان پی قربان شدن از اهلی شیرازی غزل 190

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

مرا که جان پی قربان شدن بود پیشت

1 مرا که جان پی قربان شدن بود پیشت تو خواهی ام کش و خواهی رقیب بد کیشت

2 ترا بشاهی حسن آن بزرگی از بختست که آفتاب کم از ذره یی بود پیشت

3 جراحت دل من تازه تر شد از نمکت اگر چه گرم کنی مرهم دل ریشت

4 ز مومیایی شمع وصال رحمی کن به دلشکستگی عاشقان درویشت

5 به ذوق مستی عشق آن زمان رسی ای دل که طعم نوش دهد نشتر بد اندیشت

6 بدان دو آهوی مجنون شکار او اهلی مکن نگاه که بیگانه سازد از خویشت

عکس نوشته
کامنت
comment