- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مرا که جان پی قربان شدن بود پیشت تو خواهی ام کش و خواهی رقیب بد کیشت
2 ترا بشاهی حسن آن بزرگی از بختست که آفتاب کم از ذره یی بود پیشت
3 جراحت دل من تازه تر شد از نمکت اگر چه گرم کنی مرهم دل ریشت
4 ز مومیایی شمع وصال رحمی کن به دلشکستگی عاشقان درویشت
5 به ذوق مستی عشق آن زمان رسی ای دل که طعم نوش دهد نشتر بد اندیشت
6 بدان دو آهوی مجنون شکار او اهلی مکن نگاه که بیگانه سازد از خویشت