سفر کردم از جلال الدین محمد مولوی غزل 1508

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

سفر کردم به هر شهری دویدم

1 سفر کردم به هر شهری دویدم به لطف و حسن تو کس را ندیدم

2 ز هجران و غریبی بازگشتم دگرباره بدین دولت رسیدم

3 از باغ روی تو تا دور گشتم نه گل دیدم نه یک میوه بچیدم

4 به بدبختی چو دور افتادم از تو ز هر بدبخت صد زحمت کشیدم

5 چه گویم مرده بودم بی‌تو مطلق خدا از نو دگربار آفریدم

6 عجب گویی منم روی تو دیده منم گویی که آوازت شنیدم

7 بهل تا دست و پایت را ببوسم بده عیدانه کامروز است عیدم

8 تو را ای یوسف مصر ارمغانی چنین آیینه روشن خریدم

عکس نوشته
کامنت
comment