1 گفتم ز چه چون بوصل مقدور شوم ناگاه ز دیدار تو مهجور شوم
2 گفتا چو کمانی تو و من چون تیرم چون جمله ترا شدم ز تو دور شوم
1 هر نفس کان نز پی یاد جلال ذوالجلال در جهان جان بر آری آن وبالست آن وبال
2 هان بتوحید خدای و نعت پیغمبر گرای تا شود کفارت آن ترهات خط و خال
1 ای محرم خانه محرم وی محرم کعبه معظم
2 ای در همه چیزها موفق وی در همه کارها مقدم
1 هیچ رنگ عافیت در خیر عالم نماند هیچ بوی خوشدلی با گوهر آدم نماند
2 از براین خاک یکتن آسوده نیست زیر این سقف مقرنس یک دل خرم نماند