1 گفتم ز چه چون بوصل مقدور شوم ناگاه ز دیدار تو مهجور شوم
2 گفتا چو کمانی تو و من چون تیرم چون جمله ترا شدم ز تو دور شوم
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 من ز جمع شاعران باری کیم من ز لاف دانش و دعوی کیم
2 من ز نثر پاک چون نثره چه ام من ز نظم شعر چون شعری کیم
1 نگار من زبر من همی چنان بجهد که تیر وقت گشاد از برکمان بجهد
2 چنان بگریم در فرفتش که مردم چشم مثال قطره خونم زدیدگان بجهد
1 ایکه موج سینه تو غوطه دریا دهد پرتو طبعت فروغ عالم بالا دهد
2 گر ضمیر غیب گوی تو براندازد تتق بسکه تشویر عروس کلبه خضر ادهد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به