- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مرا در بزم رندان جرعه نوشی به از سودای زهد و خود فروشی
2 تو در پرده از آن همرازی ای عود که چون نی راز می گوید تو گوشی
3 طریق مردمی ای زاهد این است که چون عیبی ببینی چشم پوشی
4 تو زآن آزاده ای ای سوسن از غم که داری ده زبان امّا خموشی
5 خیالی هست امّیدی کز این راه رسی روزی به جاهی گر بکوشی